وعده های پوچ مدیران نمایشی در قبال هه لپه رکی شهرستان بانه قطب جدید هه لپه رکی
نتایج اولین فستیوال هه لژه رکی داخلی بانه
نتایج اولین جشنواره هه لپه رکی شهرستان بانه به شرح ذیل می باشد:
بروشوراول: بختیارآزادی گروه شلیوه
هیئت داوران هیچ کدام ازگروهها رابه عنوان گروه اول معرفی نکرد
مقام دوم : گروه شلیوه
وگروه روژهه لات
مقام سوم : گروه نیشتمان
کارگردانی تابلونمایشی: مقام اول سامان مهران گروه شلیوه- مقام دوم سیداحمدتوکلی گروه نیشتمان
گروه موسیقی: مقام اول گروه نیشتمان - مقام دوم گروه به روژه
چوپی کش: مقام اول: چالاک مرادپورگروه به روژه- مقام دوم مشترکا: فردین یاراحمدی گروه شلیوه وامیدزارعی گروه ئه وین
طراحی صحنه: مقام اول امیدزارعی گروه ئه وین- مقام دوم چیاکوامین وزیری گروه به روژه
کودک خردسال: مقام اول سروش فولادی گروه نیشتمان
هماهنگی گروهی: مقام اول سیداحمدتوکلی گروه نیشتمان
باتشکر هاوری خاوری

مقام اول جشن واره داخلی هه لپه رکی
جشنواره هه لپه رکی شهر بانه به آرزوی خود رسید
هه لپه رکی غنی و پر مایه اما محجور و غریب…. ....
خیلی ها از منظر جسم و مسایل جنسی به رقص نگاه می کنند. اگر ناآگاهانه باشد، به طور حتم هر رقصی را که ریشه در فرهنگ اصیل چند هزار ساله داشته باشد نیز، جزء ابزار مسایل جنسی می دانند. اما به یاد داشتن این نکته ضروری است که اکثریت قریب به اتفاق رقص ها، ریشه ای آیینی دارند. مردمان آسیا، آفریقا، بومیان استرالیا، سرخپوستان آمریکا و بسیاری از نقاط جهان در رابطه با راز و نیاز خود با خدای بزرگ خود و طلب بخشش گناهان، ازدیاد محصول زمین، اعطای زنی زیبا و دیگر نیازهایی که حتی بشر امروز سرسختانه تر از دیروز به دنبال آن است، رقص می کردند تا مگر خواسته هایشان برآورده شود. ریشهء بیشتر رقص ها در مشرق زمین است؛ زیرا شرق مبداء آیین های خداوندی است. منطقهء خاورمیانه، به ویژه فلات ایران و بالاخص بین النهرین، سرمنزل رقص های آیینی و حماسی است. مردمان سلسله جبال زاگرس بر بلندای بلندترین کوه های همیشه سرافراز خود رقصی جادویی به نام «هه لپه رکی» آفریدند، «هوره» می کنند تا خورشید را شاهد بگیرند.
حدود چند سال پیش در منطقهء عیلام تخته سنگی کوچک یافتند که بر روی آن آدم هایی دست در دست هم گذاشته بودند و دایره وار هه لپه رکی می کردند. قدمت این سنگ بیست هزار سال تخمین زده شده است. طبق اکتشافات باستان شناسان در این منطقه «سومریان» زندگی می کرده اند و تمدنی پرشکوه داشته اند که حتی “ویل دورانت “
دربارهء آن ها می گوید: ” آن چه که بشر امروز به عنوان فرهنگ و تمدن به دست آورده است، چیزی نیست که به آن ببالد، چون سومریان مردمی بودند که بیست هزار سال به طور منسجم تر آن را به وجود آوردند”.

هه لپه رکی در زمان سومریان در ابعاد آیینی، در دل مردمانش زاده شد و پا برجا ماند و در دوران امپراتوری «مادها» شکلی حماسی و ملی به خود گرفت. و اکنون مردمان سلسله جبال زاگرس (کُردها) وارث رقصی هستند که در آن بوی مبارزه به مشام می رسد. مبارزه ای برای ماندن و زندگی کردن.
هندیان رقصی دارند به نام «شیوا»؛ شیوا خدایی است که خود می رقصد. شیوا برای ویرانی و آبادانی است. خدایی است که بر همه چیز احاطه دارد و مردمان هند چند هزار سال است پا به پای خدای خود می رقصند و پای می کوبند. در ژاپن این تفکر ریشه ای وجود دارد که؛ ایزد آسمان فرار کرد و به غاری دور پناه برد. و به همین جهت نور از جهان ناپیدا شد و همه جا را تاریکی فرا گرفت. و خواهرش بر در غار آمد و شروع به رقص و پایکوبی کرد. ایزد چون شیفتهء رقص بود، در غار را برداشت و نور به جهان بازگشت. در فرهنگ ژاپنی سرمنشاء ارتباط با خدا، رقص بوده است. و هیچ کدام از رقص های جهان هم از لحاظ آهنگ، ریتم، یکنواختی و آیینی- حماسی به پای رقص کُردی نمی رسد.
رقص کُردی یا هه لپه رکی با پشتوانه ای فرهنگی، آیینی و حماسی پا به عرصهء هستی نهاد. جزء به جزء ظاهری و باطنی رقص کردی هه لپه رکی به گونه ای به وجود آمده است که انگار نمایشی است بزرگ و چندین طراح لباس و صحنه، کارگردان و نمایشنامه نویس، مدتی زیاد بر روی آن کار کرده اند تا بر روی صحنه بیاید.

در هیچ کدام از انواع زیر مجموعهء رقص کردی هه لپه رکی چیزی به عنوان مسالهء جنسی معنا ندارد. زنان و مردان دست در دست هم و برای رسیدن به هدفی مشترک و یا ابراز خوشحالی نسبت به پدیده های طبیعی و انسانی، پایکوبی می کنند. در مراسم مذهبی چون سماع، پیروان اهل طریقت، برای اینکه نسبت به خدای خود ادای احترام کنند، با رقص سماع و دل کندن از زمین و ماده خود را به آسمان و خدای ازلی می رسانند. بشر از بدو پیدایش خود از هر طریقی خواسته است خالق خود را خشنود کند و چون خداوند به مادیات ارتباط داده نمی شده است، از این روی با ابراز رقص و شادمانی جسم خود را به روح ازلی پیوند داده اند. در ایران زمین جدای از رقص هه لپه رکی که قدمتی بس طولانی دارد، مراسم و رقص های دیگری نیز وجود دارد که برای تسکین درد بدن و التیام روح یا جسم پدید آمده است. مانند: «شمنیزم» شمن ها و «پریخوانی» ترکمن ها و «زار» در جنوب ایران. هر کدام از این رقص ها ریشه ای آیینی دارند و به بشر این را یادآوری می کنند که دنیای مادی فانی است و خداوند و رسیدن به او و خشنود کردن او جزء اندیشه بشر باید باشد.
انسان ها رقص و پایکوبی می کنند که نه تنها شاد باشند، بلکه آن انرژی انباشته از سکون را تخلیه کنند. اگر آدمی در ماه و سال زندگی خود رقصی نداشته باشد و با همنوعان خود تفاهمی در ابراز احساسات نیابد، بدون شک انرژی های ذخیره شده در بدن به نوعی منفک انسان را بیمار می کند. انسان نیازمند پرداختن به مراسم و آیین خود و تخلیهء انرژی های روز و ماه و سال است، تا بتواند توازنی در خود، دیگران و جامعه به وجود آورد.
هه لپه رکی بیان تفکری عمیق و ایجاد توازن اجتماعی است. این رقص نوعی وحدت و هماهنگی است، انسان ها را به دور خود و در گردش زمانی تاریخ، آزادی خواه و دموکراسی طلب نموده است. در هه لپه رکی اولین مبحثی که عنوان می شود و به چشم می آید به کار بردن دستمال است.
“هه ل” به معنای بالا پریدن است؛ نوعی جهش بدن و اندیشه که ریشه در آرمان خواهی دارد و «هه لپه رین» به معنای جست و خیز، جنبش و حرکت و تغییر است. کُردها در جنبش آزادی خواهانهء خود همواره در حرکت و تغییر بوده اند. ممارست در یافتن راه حل های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها را دموکراسی طلب بار آورده است. چشم انداز گروه هه لپه رکی با ریتم مشخص و هماهنگ و در استواری اندیشهء ملی- قومی در دستمال گرداندن «چوپی کیش» است: دستمال گرداندن رهبر گروه هه لپه رکی معنایی جز به اهتزاز درآوردن پرچم نیست.
انسان به طور غریزی میل به رهایی دارد. و همیشه در صدد بوده و هست که به نوعی خود را از زیر یوغ ستم برهاند. پرچم و دستمال در رقص کردی هه لپه رکی چیزی جز مفهوم پرواز انسان از زیر بردگی و بندگی نیست و لازمه اش در تغییر و تحول است. همیشه مثل آن بادی که به دستمال (پرچم) می خورد، پویا و نوآور باش، ظلم ستیز و انسان دوست و در وفاداری به آن کوشا و دلیری کن.
“سرچوپی کیش” گروه را در ریتمی خاص هدایت و رهبری می کند. به جای جای گروه سرکشی و جهش متناسب با ریتم انجام می دهد که اعضاء گروه در پویایی خود حق خروج از آن ریتم را ندارند. این نشان از آن دارد که تک تک اعضاء (جامعه) به حدی به رهبری خود ایمان دارند که اجازه می دهند او حرکت کند، تا این که بتواند آزادانه گروه را هدایت کند. از زمان پیدایش انقلاب کشاورزی در منطقهء زاگرس و فلات ایران، مردمان این مرز و بوم پا به عرصهء مدنیت نهادند (۸۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح) و پایه ریز فرهنگی فراگیر شدند. و انسان ها تحت تاثیر انتظار در رویش محصول که پا در گرو زمان و دایره داشت، چیزی را در آیین خود جای دادند که امروزه شاهد آن هستیم. شکل دایره را در تقویم و ساعت برگرفتیم؛ زیرا نیاز به زمان رویش محصول ما را در دایره ای بزرگ قرار داد و رقص ما (هه لپه رکی)، دایره را از این بینش پرثمر به عاریت گرفت.
دیگر مورد مهم در رقص کُردی، پا کوفتن بر زمین است. و اهمیت کوبین پا بر زمین چیست؟ کوبیدن پا در هنگام رقص کردی، معنا و مفهومی اسطوره ای دارد. مردمان سلسله جبال زاگرس و به ویژه منطقهء «هورامان»، بنا به دلایل جغرافیایی سختی که دارند نیاز به پاهایی محکم دارند. و برای اینکه پا فرمان از اندیشه برد آن را با رقص قوی کرده و به آن استحکام می بخشند. در هورامان رقص هایی وجود دارد تا با آن کمر خود و سایر اعضای آن را نیرومند کنند تا در برابر ناملایمات جغرافیایی تاب ایستادگی داشته باشند. در زمان های باستان مردمان این منطقه با این رقص (هه لپه رکی) جوانان شان را قوی می کرده اند تا بتوانند در برابر دشمن ایستادگی داشته باشند. معنای دیگر پاکوفتن در رقص کُردی، بیدار کردن زمین برای کشاورزی در دورهء بعدی است.

بنا به تحقیقات پردامنه ای که صورت گرفته است، زن و زمان به هم گره خورده است. در زمان پیدایش کشاورزی این زن بود که به کشاورزی، به دور از چشم مرد، پی برد و آن را در زمانی معین برداشت کرد. زنان منطقهء ما جزء اولین زن هایی هستند که به برکت آب، محصول کشاورزی را پایه ریزی کردند و در زمانی دایره ای (تقویم) آن را برای شوهر و فرزندان شان به عمل آورند. پس مفهوم دایره در رقص کردی اسطوره ای است و در جمع آوری هر منظره ای زیبا و جلوه گر خاطره انگیز تر است.
نظم های رقص کردی (هه لپه رکی) عبارتند از: گه ریان، پشت پا، فتاح پاشایی، له بلان، خانه و میری یا خان میری، سقزی، خانانه، سه جار (سه بار)، شه لان، زنگی، چه پی، سه پی (سه پا)، قره، راسته، گه راه، هه و شار، رونیه، دو ده سماله (دو دستمال) کرماشانی و چه مه ری.
هه لپه رکی به طور معمول با سازهای سرنا و دهل، دوزله و دایره با تنبک، نرمه نای و تنبک و دایره و در بعضی مناطق مانند «مریوان» با ساز شمشال* همراهی می شود.

همان طور که در سطور بالا اشاره بدان رفت، زنان و مردان دوش به دوش هم و با دستانی که نشان از اتحاد دارد، گونه ای از رقص را به وجود می آورند که به آن «ره ش به له گ» و یا «گندم و جو» می گویند. و باید خاطر نشان کنیم که انواع ریزه کاری های رقص هه لپه رکی اعم از فریاد کشیدن و موی از سر کندن در موقع رقص، نشانه هایی از وجود دشمن در چند قدمی است.
با توجه به نکته هایی که در خصوص ایجاد رقص کردی بیان شد، امروزه هه لپه رکی نقش آیینی خود را از دست داده است. مثلاً «هه و شار» برای رقص خرمن و به هنگام جمع آوری محصول برگزاری می شده است، و یا هر کدام از آن ها برای ابراز دردی و تسکین آن اجرا می شده است. اما در طی این تاریخ چند هزار ساله بنا به دلایل متعدد اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی، آن مفهوم اولیهء خود را از دست داده است. مردمان سلسله جبال زاگرس از دیرباز فریاد می کشند تا مگر دشمن بهراسد، اما این فریاد با قدمت بلند تاریخی خود رمز و تمثیل کردها شده است تا مگر چهرهء درون و برون دشمن را با خود آشنا کنند. آنان می رقصند چون همواره شور زندگی در دل دارند، خوشبین هستند که هیچ گاه دستمال از دست سرچوپی کش فرو نخواهد افتاد و بر بلندای بلندترین نقطهء خاورمیانه خرامیده اند؛ زیرا امید به زمان و طبیعت را از دست نداده اند.
منبع : jour4peace.com
معرفی کوتاهی از سماع درویشان

مزدک علی نظری- تب مولای روم نه فقط اینجا، در شرق، بالا گرفته؛ بلكه آنچنان كه حتماً میدانید، از سوی یونسكو سال 2007 میلادی به نام این صوفی ایرانی نامگذاری شده است.
كشور تركیه به عنوان میزبانی كه مزار مولانا در یكی از شهرهای آن قرار دارد، به استقبال این مناسبت رفته و بر حجم تبلیغات و گستردگی برنامههای مختلفی با محوریت «مولانا جلالالدین بلخی» افزوده است. این شخصیت برجسته و كلیدی صوفیان، برای دنیای غرب كاملاً شناخته شده است و اشعارش به دهها زبان ترجمه و منتشر شده.
مولانا را برجستهترین متفكر مسلمان در عهد قدیم میدانند كه رشته آغازین ارتباط انسان با خداوند را در سرودههایش، از درون ذات خود میجوید. او در «بلخ» ایران (واقع در مرزهای امروز افغانستان) زاده شد و در «قونیه» (تركیه فعلی و پایتخت وقت سلجوقیان) سالهای مهم عمرش را سپری كرد و همان جا جان سپرد. همین قضیه باعث اختلاف نظر میان تركها و افغانیان شده و اینها، هر كدام مولانا را با پسوند «رومی» یا «بلخی» خوانده و او را از آن خود میدانند!
این مرافعه در حالی است كه اصلاً زبان مولانا پارسی و خودش ایرانیتبار بوده. «مثنوی معنوی» مشهورترین اثر اوست كه با ابیات موسوم به «نی نامه» آغاز میشود: «بشنو از نی چون حكایت میكند...»
او از زبان «نی» كه مهمترین سمبل در آیین سماع دراویش است، مانیفست ساده اما پرمعنای خود را صادر میكند. نی همچنان هم یكی از اصلیترین نمادها و سازهای صوفیان است و با اینكه امروزه عناصر ضربی در موسیقی سماع تركها كاربردی ندارد اما طبق روایات، مولوی نخستین بار با صدای چكش زرگران بازار قونیه به چرخش و رقص درآمده است؛ گفته میشود روزی در بازار زركوبان این حالت، بیخودانه، به وی دست داد و از صدای چكشهای پیاپی به سماع درآمد. به روایت «افلاكی» (صاحب «مناقب العارفین»): «... همچنان از وقت نماز ظهر تا هنگام نماز عصر، حضرت مولانا در سماع بود.»
موسیقی صوفیان
«آرام، بردبار، اجتماعی و البته كثرتگرا. این خصایص لزوماً تصاویری نیستند كه دنیای غرب از مسلمانان دارند. اما در واقع این صفات یك مسلمان است كه در مرام، منش و موسیقی صوفیان به وضوح متبلور شده است.»
این گفتههای تحسینآمیز، عبارات ابتدایی «سایمون براتون» سردبیر مجله songlines (معتبرترین مجله انگلیسی زبان درباره موسیقی ملل) در مقالهای با موضوع موسیقی صوفیان است. او میافزاید: «تبلیغات غرب و جریانات متحجر، عموماً اسلام را به مذهبی تفسیر میكنند كه با موسیقی مخالفت دارد یا حتی آن را حرام میداند. اما صوفیان مسلمان نه تنها به وضوح خلاف آن را ثابت میكنند، بلكه با پیامشان به جهانیان میگویند كه موسیقی راهی است برای نزدیك شدن به خدا.»
بله، موسیقی در فرهنگ اسلامی سابقهای دیرینه دارد؛ مثلاً توجه كنید به مراسم تعزیه و موسیقی عاشورایی یا موسیقی عبادی (اذان، تلاوت قرآن، روضه، نیایشهایی چون تواشیح و...)
در تركیه كه صوفیان مرید مولانا به مراتب بیشتر از هر جای دیگر هستند، موسیقی عرفانی هم نقش پررنگی دارد. از دوره امپراطوری عثمانیان در این كشور، صوفیگری گسترش قابل توجهی یافت و تا پایان قرن 19 میلادی، تنها در استامبول بیش از 700 خانقاه فعال وجود داشت. این گستردگی در غنای موسیقی آنان هم موثر بوده و حالا در كنار مراسمها، موزیك صوفیان ترك چشمگیرتر از همتایان هر نقطه دیگر است.
موسیقی آنها، سازبندی كموبیش یكسانی دارد: نی، عود، تنبور، قانون، رباب و كودوم (نوعی سازكوبهای پوستی) مجموعه سازهای اركستراسیون صوفیان ترك را تشكیل میدهند. مشهورترین آهنگساز مرید مولوی در تركیه «اسماعیل دهده» (Ismail Dede، 1877-1845) بوده كه برای هفت آیین سماع، آهنگسازی كرده است.
از دیگر موسیقیهای قابل ذكر خاص صوفیان، باید به آنچه در میان اهل این فرقه در پاكستان و هند رواج دارد اشاره كرد؛ صوفیگری و موسیقی آن ابزاری بسیار كارآمد برای تبلیغ دین اسلام در میان هندوها بوده و از قرن 13 میلادی تاكنون به آن پرداخته میشود. شناختهشدهترین موسیقی صوفیان این منطقه موسیقی معروف «قوالی» است كه میشود گفت مرحوم «نصرت فاتح علیخان» پرچمدار معرفی و به محبوبیت رساندن آن در جهان بود.
قوالی كه سمبل صوفیان هند و پاكستان است، عموماً با ادای جملات آوازی و ساده (حضیض) شروع میشود و به تدریج سرعت و ضرباهنگ موسیقی در آن افزایش پیدا میكند. تركیب ضربی ساز طبلا و دست زدن خوانندگان و آواز قوال، با ذكر نام خداوند و حضرت علی(ع) به اوج خود میرسد.
امروزه گروههای قوالی قدرتمند بسیاری در پاكستان فعالیت دارند كه از جمله آن ها میتوان به دو گروه كه به نوعی به فاتح علیخان منسوبند، اشاره كرد: یكی برادرزاده او «راحت فاتح علیخان» كه از بچگی در كنار او بوده و در گروهش به اجرا میپرداخت ودیگری گروه قوالی «رضوان معظم» كه خوانندهشان از بستگان نصرت بوده است.
از طرف دیگر، در پاكستان هم موسیقی عرفانی خاصی رواج دارد كه گروه «عبیده پروین» با لقب «فاتحعلیخان مونث» مطرحترین خواننده این جریان است. شاید او تنها زن فعال در این عرصه باشد، ولی به هر حال اجراهای هیجانانگیز و پراحساس او، همچنین قدرتش در خوانندگی (كه گاهی تا حدود 2 دقیقه بدون نفسگیری، تحریر میخواند) و چرخش سرش در هنگام اجرا، صحنههای تكاندهندهای را خلق میكند.
پروین میگوید: «نور خدا انسان را تقدیس میكند و وقتی در مدح او میخوانی، انگار نوعی مدیتیشن انجام میدهی. شعرخوانی و ذكر نام پروردگار، نوعی گفتوگو با خالق است...»
در میان صوفیان ایران و اعراب كشورهایی مثل عراق، مصر، مراكش، سوریه و... هم انواع دیگری از موسیقی رواج دارد كه كم و بیش به یكدیگر شبیه بوده و البته گاه تفاوتهایی هم بینشان دیده میشود.
ادبیات عارفان
گرچه میسر شد به موسیقی صوفیان نگاهی هر چند مختصر و كوتاه، داشته باشیم ولی ادبیات تصوف چیزی نیست كه در چند پاراگراف بشود معرفی كرد و به آرامی از كنار آن گذشت.
موسیقی و آیینهای صوفیان رابطهای تنگاتنگ با ادبیات داشته و دارند؛ درباره مشاهیری چون «عطار نیشابوری» یا حتی خود مولانا در این زمینه بسیار باید گفت. یا «ابن عربی» و «ابن فرید» از عربستان، «امیر خسرو» و «شاه عبداللطیف» از هند و...
پس به این بحث وارد نشویم، بهتر است انگار!
سماع درویشان
و اما سماع درویشان؛ پیشتر گفتیم كه روایات، خبر از اولین سماع مولانا در بازار زركوبان دادهاند. اما در شرح ملاقات منجر به تحول او با «شمس تبریزی» آمده است كه پرداختن به این كار، ازسفارشهای شمس بوده است.
مولانا تا پیش از آن فقیه بود و چون فقها میانهای با موسیقی ندارند، هرگز به سماع نپرداخته بود. ولی بعد و به تاكید شمس شروع به این كار كرد. همین نشانه را دلیلی بر اصالت ایرانی سماع میدانند.
مولانا موسیقی را طنین گردش افلاك میدانست و با نظریه «فیثاغورث» در باب موسیقی موافق بود كه: «اصول موسیقی از نغمههای كواكب و افلاك اخذ شده است.»
«بانگ گردشهای چرخ است اینكه خلق/ میسرایندش به تنبور و به حلق»
با توجه به این نكات، حركات سماع معنایی تازه مییابند؛ سماع به فتح سین، چهار حالت اصلی دارد كه مجموعاً حركات این رقص را متضمن رموز احوال و اسرار روحانی جهان تلقی میكنند:
1- چرخ زدن: اشاره به شهود حق در جمیع جهات
2- جهیدن: اشاره به غلبه شوق بر عالم علوی
3- پا كوفتن: اشاره به پامال كردن نفس اماره
4- دست افشاندن: اشاره به دستیابی به وصال محبوب
«دانی سماع چه باشد؟ قول بلی شنیدن
از خویشتن بریدن، با وصل او رسیدن
دانی سماع چه باشد؟ بیخود شدن ز هستی
اندر فنای مطلق، ذوق بقا چشیدن»
مولانا سماع را غذای روح عاشقان میداند و محرك خیال وصل و جمعیت خاطر (یعنی تمركز بر حق و قطع خاطر از غیر خدا):
«پس غذای عاشقان آمد سماع/ كه در او باشد خیال اجتماع».
دكتر زرینكوب در این باره مینویسد: «سماع مولانا، یك دعای مجسم و یك نماز بیخودانه بود؛ ریاضت نفس و مراقبت قلبی. از نظر او، انسان با التزام به سماع، از اتصال به خودی و تعلقات آن میرهد و لذا سماع در نظر وی همپایه عبادت، اهمیت داشت.»
«بیا بیا كه تویی جان جان جان سماع
بیا كه سرو روانی به بوستان سماع
برون ز هر دو جهان گر تو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگرچه بام بلند است بام هفت چرخ
گذشته است از این بام، نردبان سماع
به زیر پای بكوبید هر چه غیر وی است
سماع از آن شما و شما از آن سماع»
از بغداد تا قونیه
قدیمیترین نشانههای موجود در خصوص آیین صوفیان، به قرن نهم میلادی در بغداد بر میگردد؛ كه شامل آوازهای عاشقانه همراه با رقصهای دوار است. صوفیان سالها در این منطقه فعالیت داشتهاند اما وقتی در اوایل قرن 19 وهابیون قدرت را در منطقه اعراب به دست گرفتند، به شدت با آیین صوفیگری مخالفت و اماكن آنان را خصوصاً در كربلا و سایر ممالك عربی نابود كردند.
در همین زمان، در تركیه هم اوضاع به هیچ وجه بر وفق مراد صوفیان نبود؛ با تاسیس جمهوری تركیه، در سال 1925 «آتاتورك» به بهانه ارتباط صوفیان و دراویش با عثمانیها، دستور تعطیلی خانقاهها را صادر كرد. البته این تنها بهانهای بود برای سرپوش گذاشتن بر تضاد عقاید سكولارش با مذهبگرایی دراویش ترك.
اما از اواسط دهه 50 میلادی، شرایط بهتری فراهم شد و به تدریج خانقاهها كه تا آن زمان به صورت مخفیانه فعالیت میكردند، در قونیه و به بهانه جلب جهانگردان، اجازه فعالیت پیدا كردند و كمكم در سایر شهرهای تركیه هم اوضاع عوض شد. امروزه دیگر تركها از تصاویر مراسم سماع دراویش در كارتپستالهای توریستی هم استفاده میكنند، در حالی كه این كار اصولاً با اصول و عقاید صوفیان مغایرت دارد. خانقاهها به پاتوق توریستها بدل شدهاند و مراسم سماع به یك برنامه نمایشی در سئانسهای مختلف بدل شده. به همین دلیل و با وجود عدم ممنوعیت فعالیت دراویش، گروههای اصیل، مخفیانه و به صورت زیرزمینی به برگزاری برنامههایشان میپردازند.
از مدیر كل اداره جهانگردی قونیه نقل شده كه: «سالانه یك میلیون توریست از شهر ما دیدن میكنند.»
این ادعا شاید كمی اغراقآمیز به نظر بیاید ولی دستكم سیل تورهای مختلف جهانگردی ایرانی به مقصد قونیه، در یكی – دو سال گذشته شدیدتر شده و به نظر میآید این «مد»تازه، پای خیلی از هموطنان ما را به این شهر باز كرده است.
اغلب علاقهمندان مولانا دوست دارند در ایام میان 19 تا 26 آذر به قونیه بروند؛ هر ساله در این زمان، سالگرد عروج روحانی مولوی توسط مریدانش جشن گرفته میشود و این دوستداران كه از ملیتها و سرزمینهای مختلف در كنار مزار او حاضر میشوند، به شادی میپردازند. اوج این مراسم هم در شب «عرس» است؛ 17 دسامبر (26 آذر) كه روز سالمرگ مولوی است اما پیروان او چون اعتقاد دارند پیر و مریدشان نمرده بلكه به معشوق ازلی پیوسته، بساط جشن و سرور برپا میكنند. البته از نوع عرفانی خاص خودش.
به دلیل اینكه تقویم تركیه ثابت است، معمولا شب عرس مولانا در تركیه با مراسم دیگری كه در سایر كشورها برپا میشود، همزمان نیست. در ایران هم از دراویش قادری گرفته تا گواتیهای بلوچستان، این شب را پاس میدارند و مراسم خاصی برپا میكنند.
ارائه سماع
سایمون براتون كه از نزدیك شاهد یك مراسم ارائه سماع توسط دراویش تركیه بوده، دیدههای خود را اینطور مینویسد: «آن ها پس از ادای احترام به محضر استاد خود (شیخ)، از او اجازه دخول به صحنه رقص سماع را دریافت میكنند. با توازنی خاص ردای سیاه را از تن درآورده و با لباس سفید بلند خود، با ضرباهنگی موزون، به چرخش برخلاف عقربههای ساعت میپردازند. دست راست درویشها به سمت آسمان و دست چپ آن ها به سمت زمین اشاره میكند، گویی میان دو دنیا پلی برقرار كرده باشند. مراسم سماع با نظمی خاص، فضای عجیبی را ایجاد میكند. این چرخش دوار رقص نیست، بلكه نوعی عبادت است.»
«نائیل كزوا» شیخ تاریخیترین خانقاه استامبول یعنی «گالاتا» هم میگوید: «همه عناصر كائنات در حال چرخش هستند، از ریزترین ذره تا بزرگترین سیاره. چرخش ما نیز به معنای همسو شدن با خالق جهان است. اگرچه به حالت سماع میرسیم اما هوشیاری خود را از دست نمیدهیم. ما مرحلهای از عروج روح از بدن و نزدیكی به حضرت حق را تجربه میكنیم، ولی با هوشیاری كامل.»
اداره مزار مولانا و برگزاری مراسمها در دست «چلبی»هاست؛ چلبی به زبان تركی قدیم یعنی «آقا» كه به فرزندان و نوادگان ذكور مولوی میگویند. هماكنون «فاروق چلبی» شیخ و بزرگ قونیه است. او كه نسل بیست و دوم مولانا است، فارسی نمیداند و قادر به خواندن اشعار جد بزرگش نیست. نكتهای كه دكتر «ابوالقاسم تفضلی» در همایش «آموزههای مولانا برای انسان معاصر» هر چند نه مستقیماً به او، به آن اشاره كرد: «امروز حتی یك نفر، تاكید میكنم حتی یك نفر از سماعكنندگان، فارسی نمیدانند.»
كاش میشد از ایشان بپرسیم: آیا منظور دراویش تركیه هستند یا همه سماعگران را میگویند؟ چرا كه حالا با اطمینان میتوانیم از «جواد تهرانیان» و شاگردانش نام ببریم و این ایرانیهای پیرو مولانا را به او و شما معرفی كنیم
نیایش دیدنی کردها یا «هه لپه رکی» چیست؟
رقص کردی یا هه لپه رکی با پشتوانه ای فرهنگی، آیینی و حماسی پا به عرصهء هستی نهاد. جزء به جزء ظاهری و باطنی رقص کردی هه لپه رکی به گونه ای به وجود آمده است که انگار نمایشی است بزرگ و چندین طراح لباس و صحنه، کارگردان و نمایشنامه نویس، مدتی زیاد بر روی آن کار کرده اند تا بر روی صحنه بیاید.
در هیچ کدام از انواع زیر مجموعهء رقص کردی هه لپه رکی چیزی به عنوان مسالهء جنسی معنا ندارد. زنان و مردان دست در دست هم و برای رسیدن به هدفی مشترک و یا ابراز خوشحالی نسبت به پدیده های طبیعی و انسانی، پایکوبی می کنند. در مراسم مذهبی چون سماع، پیروان اهل طریقت، برای اینکه نسبت به خدای خود ادای احترام کنند، با رقص سماع و دل کندن از زمین و ماده خود را به آسمان و خدای ازلی می رسانند. بشر از بدو پیدایش خود از هر طریقی خواسته است خالق خود را خشنود کند و چون خداوند به مادیات ارتباط داده نمی شده است، از این روی با ابراز رقص و شادمانی جسم خود را به روح ازلی پیوند داده اند. در ایران زمین جدای از رقص هه لپه رکی که قدمتی بس طولانی دارد، مراسم و رقص های دیگری نیز وجود دارد که برای تسکین درد بدن و التیام روح یا جسم پدید آمده است. مانند: «شمنیزم» شمن ها و «پریخوانی» ترکمن ها و «زار» در جنوب ایران. هر کدام از این رقص ها ریشه ای آیینی دارند و به بشر این را یادآوری می کنند که دنیای مادی فانی است و خداوند و رسیدن به او و خشنود کردن اوجزء اندیشه بشر باید باشد
(هه لپه رکی) در میان کردها.
|
رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو (یعنی گندم و جو) مینامند (در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند) • در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید
تقسیمبندی رقصهای كوردی
رقصهای محلی كوردی را به دو دسته میتوان تقسیم نمود:
۱- رقصهای مذهبی ۲- رقصهادی محلی كردی (عشیرهای)
الف - رقصهای مذهبی: منظور از این رقصها، حركات پر شور در اوایش میباشد كه به سماع معروف بوده و در تكایا اجرا میشود در این نوع رقص دراویش در عالم بیخودی حركات سر و گردن خود را موسیقی ریتمیك هماهنگ كرده اصطلاحاً در وجد به سماع میپردازند.
ب - رقصهای محلی كوردی عشیرهای:
رقصهای محلی كوردی را میتوان از ریشه دارترین و كهنترین رقصها دانست. هل پرین (حمله كردن) یا رقص كوردی در گذشته صرفاً با هدف آماده سازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم مناطق كوردنشین انجام میشد چرا كه مردمان این مناطق در گذشتههای نه چندان دور همواره شاهد جنگهای قبیلهای بودند و همین امر حفظ و آمادگی همیشگی را طلب میكرد لذا مردمان این مناطق در وقفههای بین جنگها و به مناسبتهای مختلف دست در دست یكدیگر آمادگی رزمیو شور و همبستگی پولادین خویش را به رخ دشمنان میكشیدند. رقص كوردی را یك رقص رزمیمیدانند كه دارای صلابت و متانتی خاص بوده و یاد آور یكپارچگی این مردمان غیور در تمامی ادوار میباشد. امروزه مجموع این رقصها را چوبی میگویند كه معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند. رقصهای محلی با موسیقی كوردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو(یعنی گندم و جو) مینامند( در منطقه مهاباد به آن رَشبَلك میگویند.) در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید. در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در كنار سر چوپی كش به گونهای قرار میگیرند كه هر یكی با دست چپ دست راست نفر بعد را میگیرد اصطلاحاً این حالت را گاوانی نامیده میشود. در رقصهای كوردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت و یكپارچگی یك قوم ریشه دار را به تصویر میكشند برخی رقصهای كوردی دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان ومردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یكی از رقصندگان از دیگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازند و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میكند كه اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در كرمانشاه مرسوم است. نمایشها و رقصهای كوردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم كرد: ۱- گه ریان ۲- پشت پا ۳- هه لگرتن ۴- فه تاح پاشا۵- لب لان۶- چه پی ۷- زه زنگی ۸- شه لایی ۹- سی جار ۱۰- خان امیری
گهریان : گهریان در زبان كوردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن بوده و حركات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میكنند. گه ریان دارای دو مقام بوده كه یكی متعلق به مناطق روستایی و دیگری مناطق شهری میباشد این رقص نرم و آهسته و با لطافتی خاص شروع شده و به تدریج تندتر میشود. ملودی مربوط به این رقص با تنوع در ریتم و نوساناتی در اجرا تا پایان ادامه مییابد. در این رقص در واقع تاثیر گشت و گذار در زندگی كوردها به نمایش گذاشته میشود و تنوع ریتم در این رقص گویای تجربیاتی است كه در گشت و گذار به دست میآیند و میتوان گفت این رقص زیبا تبلیغی است برای خوب نگریستن در اشیاء و طبیعت این رقص زندگی با فراز و نشیب و زیر و بم هایش به تصویر كشده شده و بر ضرورت بینایی و كسب تجربه برای رویارویی با رودخانه پر تلاطم زندگی تاكید میشود. این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پر تحرك تر بعدی آماده میكند. تقریباً در كل مناطق كوردنشین ملودی این رقص به شكلی یكسان نواخته میشود و در این رقص نخستین حركت با پای چپ آغاز شد و حركت پای دیگر همواره با سر ضربهای دهل كه معمولاً باریتم دو تایی اجرا میشوند عوض میشود.
پشت پا: پشت پا رقصی است كه كمی تندتر از گه ریان اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور كه از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و به كارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از كسی پشت پا بخورد.
ههلگرتن : هه لگرتن در لغت به معنای بلند كردن چیزی میباشد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود كه با شور و جنب و جوش بسیار به سوی هدف روانه است. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه كسالت و خمودی را نفی كرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاكید دارد.
فتاح پاشایی : فتاح از نظر لغوی به معنی جنبش و پایكوبی است. ملودی این رقص در سر تاسر كوردستان به شكلی یكنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و لذا این رقص بسیار پر جنب و جوش میباشد بیشتر مردم كردستان از این رقص استقبال میكنند. این رقص نشانگر انسانی است كه به شكرانه كسب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را به نمایش گذاشته است.
لب لان : این رقص با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و میتوان در آن لزوم تنوع در زندگی را مشاهده كرد. پس از اجرای پر جنب و جوش رقصها گه ریان، پشت پا، هه لگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا كمی استراحت كرده و تجدید قوا كنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی كرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفكر دور اندیشی و باز نگری رهنمون میسازد در این رقص، شركت كنندگان آرامش خاصی را احساس میكنند.
چهپی : چهپی همانطور كه اسمش پیداست به معنای چپ میباشد ملودی این آهنگ با وزن دو تایی اجرا شده و در بیشتر مناطق كوردنشین از جمله كرمانشاه، كوردستان، سنجابی، بسیار از آن استقبال میشود. فلسفه این رقص قوت بخشیدن به قسمت چپ بدن میباشد چرا كه معمولاً قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش كمتری داشته و به مرور زمان تنبل میشود و برای استفاده متعادل از تمامیت جسمانی همواره باید بكارگیری اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقویت كرد.
به همین منظور در رقص چه پی قسمت چپ بدن تحرك بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد. در منطقه كرمانشاه بیشتر زنها از این رقص استقبال میكنند.
زهنگی یا زندی : در این رقص رقصندگان یك قدم به جلو گذاشته و سپس یك قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد در این رقص ضرورت احتیاط، دور اندیشی و تجزیه و تحلیل عملكرد از جانب انسان به تصویر كشیده میشود. در واقع در این رقص سنجیده گام برداشتن تبلیغ میگردد.
شه لایی : این رقص را كه با ریتم لنگ اجرا میشود میتوان یك تراژدی شكست دانست در این رقص قدمها لنگان لنگان برداشته میشوند تا شكست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد و در ترسیم این مصیبت كسی زبان به سخن نگشاید.
سه جار : این نوع رقص با ریتم آرام و گاهاً تند است كه همان طور كه از اسمش بر میآید به معنی سه بار (سێ در رسم الخط كوردی) است كه در آن سه حركت پا و سه حركت به جلو وجود دارد و به گونهای یاد آور عدد مقدس ۳ در فرهنگ فلكلوریك كردهاست.
خان امیری : این رقص نیز با ریتمی تند همراه است و در آن دستی از هم باز و در بالا قرار میگیرد و حلقهای باز تر و فراختر میسازد و بیشتر تناسبی است بین حركت دستها و پاها این رقص كه در آن گونهای خود نمایی و غرور خانی نیز دیده میشود تداعی كننده پیروزی و پرواز پرندگان را در خاطر میآورد. |
دومین سالگرد گروپی شلیوه
دومین سالگرد تاسیس گروپی شلیوه با موفقیت چشمگیری همراه بود . این سالگرد در تاریخ13/6/86 در سالن آمفی تئاتر بانه برگذار شد اینبار گروه هه لپه رکی با جذابیت خاصی به برناه رونق د اده بودندچنانگ بعد از هر اجراءسا لن منفجرمیشد این برنامه با دکور سنگین خود رنگی د یگر گرفته بو د از طرفی دیگر مجری گری عالی آقایی بختیار آزادی در نوع خودش عالی بود . در این برنامه از زحمات سلیمان رحیمی فیلمبردار فوق العاده خوب ما تقدیر شد از دیگر موارد جذاب این برنامه اجرایی موسقی توسط استاد گیتار آقایی زانا عبداللهی بود که باز نواختن گیتار روح تازه ای بر تما م تماشاچی ها تزریق کرد. این برنامه با 4 اجراء از گروه بزرگسالان و گروه کودکان بو د ......در پايان به تمامي اعضاي قدمي وجديد گروه شليوه هادايايي(تقدير نامه) به رسم ياد بود تقديم گرديد.
کو بونه وه ی گروپه هه لپه رکیکانی ناوچه ی برایه تی
بدون شک (هه په رکی) یکی از مهمترین و جذابترین شاخصه های فرهنگ کردی است که قابلیت گسترش و عرضه در مقیاس فرهنگی جهانی را دارد.جدای از انرژیک و شادی آور بودن هه لپه رکی ،با بررسی انواع مختلف آن میتوان باورها،نحوه زیست تاریخی،افسانه ها و بسیار موارد تاریخی دیگر را اسختراج کرد که خود نشان دهنده رخنه هه لپه رکی در جزئی ترین اعمال زندگی مردمان کردستان است. گروه هه لپه رکی شلیوه بانه اقدام به برگذاری برنامه ای درمورد هه لپه رکی که بر آن نام"شویک له گه ل هه لپه رکی کوردیدا" کرده بودندودر روز25/10/85ماه در بانه برگزار شد و گردانندگان این برنامه با دعوت از گروههای هه لپه رکی و نوازندگان موسیقیهای اصیل کرده بودند به مدلهای اصیل و تا حدی فراموش شده هه لپه رکی کردی بپردازند و چه خوب از عهده این کار بر آمده بودند. برنامه بر خلاف فضای شاد و غیر رسمی خود در یک فضای سنگین و با نور پردازی متناسب با این فضا شروع شد.در گوشه روشن سن با دکوراسیونیعالی باتلاوت ایات کلام الله مجید اغازو پیام رئیس انجمن نمایش بانه همراه بود ... گروه هه لپه رکی رازاوه اولین گروه هه لپه کی بود که به اجرای رحرکات های داغه،راسته ی بوکانی،لاشان و هه وشار پرداختند که همراه با نرم نایه عثمان سورو ضرب حه سن حسینی بسیار خوب از عهده کار بر آمدند. گروه هه لپه رکی روژ هه لات بوکان دومین گروه بود که برای این برنامه انتخاب شدو حرکات خود را با روینه اغاز کرد و نا هماهنگی محسوسی در بین حرکات این گروه به چشم می امد که به گفته سرپرست گروه عدم تمرین گروه با موسیقی بود ولی فیگور وقد مناسب اعضاء گروه تا حد مشکلات نا هماهنگی را تحت تاثیر قرر داده بود. سومین بخش نیز به گروه هه لپه کی زریان اختصاص یافته بود. تفاوت کار این گروه با گروههای دیگر در استفاده از دو برادر خوش صدا به عنوان خواننده بود که گروه با تبعیت از لحن تند و کند آواز این دو برادر،ریتم رقص خود را کند و تند میکردند.گروه زریان هه لپه رکی های حه ریره،لورکی،که یخوسره وی،قاز قاز و دیوان را با مهارت اجرا کردند. و چهارمین گروه نیزگروه هه لپه رکی شلیوه بود گروه هه لپه رکی شلیوه با طراحی جدید و با کاری متفاوت نظر همه را به خود جلب کرد انجام حرکات حماسی با نیایشی ودر آخرانجام حرکات قره پیریزنه که آمادگی زیادی را می طلبد و انجام حرکات نمایشی وتئاتری همه را وادار به تشویق کردن کرد . به گفته اکثر تماشاچیان و سرپرستان گروهها کار گروه شلیوه قویترین کا در ان شب بود. از نکات قابل توجه پیام عزیزان کاک علیرضا اسماعیلی که مقاله ای پیرامون هه لپه رکی بود و کوسار محی الدین که از این برنامه به عنوان اولین قدم واولین فیستیوال جهت هر گونه فعالیت در زمینه هه لپه رکی یاد کرد در این میان نمیتوان از زحمات اقای فردین یار احمدی سرپرست گروه هه لپه رکی شلیوه گذشت که به تنهایی تمام هزینه های این برنامه را متحمل شد. از طرفی دیگر زحمات اقای عزیز سعید نژاد ( سرپرست گروه نمایشی طاعون) برای دکور برنامه شایان تقدیر بود . از سوی دیگر هدایایی که از طرف فخر الدین حیدری نماینده بانه وسقز به وسیله نماینده ایشان تقدیم گردیدو از طرف گروه هه لپه رکی شلیوه به تمام گروهها تابلوهایی به رسم یاد بود تقدیم گردید و از علیرضا اسماعیلی به خاطر زحماتش در مورد هه لپه رکی نیز تقدیر به عمل امد.
انتخابات نمایندگان گزوههای هه لپه رکی سطح شهر بانه
انتخابات نمایندگان گروههای هه لپه رکی سطح شهر بانه با حضور ۴ گروه در سالن امفی تئاتر بانه بر گذار شد که گروههای شلیوه۱ و۲ ئه وین روژ هه لات ونیشتمان حضور داشتند که فضا کاملا بوی بایکوت میداد وگروههای دیگر بر ضد گروه هه لپه رکی شلیوه اتحاد کرده بودند که سرپر ست گروه شلیوه طی اقدام جالب بدون اعضاء وارد سالن شدند وتعداد۸ رای مجاز خود که نماینده ۳۰ نفر بودند را به سر پرست گروه ئه وین تقدیم کردند از طرفی دیگر مقاله هاوری خاوری و فردین یار احمدی توجه حاضرین را به خود جلب کرد و بعد از ان سالن را ترک کردند.از طرفی دیگر بدون برنامه بودن این انتخابات که زیر نظر انجمن نمایش بود کاملا آشکار بود واز 5نفر عضو هیئت امنا فقط 1 نفر حضور داشتند .در روزهای آینده مقاله گروه شلیوه در وبلاگ گذاشته خواهد شد
با حظور 4 گروه در سالن امفی تئاتر بانه بر گذار شد که گروههای شلیوه1و2 ئه وین روژ هه لات ونیشتمان حضور داشتند که فضا کاملا بوی بایکوت میداد وگروههای دیگر بر ضد گروه هه لپه رکی شلیوه اتحاد کرده بودند که سرپر ست گروه شلیوه طی اقدام جالب بدون اعضاء وارد سالن شدند وتعداد 8 رای مجاز خود که نماینده 30 نفر بودند را به سر پرست گروه ئه وین تقدیم کردند از طرفی دیگر مقاله هاوری خاوری و فردین یار احمدی توجه حاضرین را به خود جلب کرد و بعد از ان سالن را ترک کردند.از طرفی دیگر بدون برنامه بودن این انتخابات که زیر نظر انجمن نمایش بود کاملا آشکار بود واز 5نفر عضو هیئت امنا فقط 1 نفر حضور داشتند .در روزهای آینده مقاله گروه شلیوه در وبلاگ گذاشته خواهد شد
'گروه هه لپه رکی شلیوه عضو جدید می پذیرد
سالگرد تاسیس گروه هه لپه رکی شلیوه
منتظر اجراهای ما درافتتاحیه واختتامیه جشنواره داستان بانه باشید
گروه هه لپه رکی شلیوه
کارگردان :فرزاد حسن میرزای
سـرپرست: فردیـن یاراحــمدی
سرپرست فنی:هاوری خاوری
قشنگترین تعریف در مورد چند فرم هه لپه رکی
علاوه بر شناخت انواع ريتمهاي موسيقي و ملوديهاي كردي شناخت انواع رقص- هاي كردي كه با موسيقي كردي همگام هستند به دور از لطف نيست. رقصهاي محلي كردي را به دو دسته رقصهاي مذهبي و رقصهاي محلي كردي مي توان تقسيم كرد. منظور از رقصهاي مذهبي، حركات پر شور دراوايش ميباشد كه به سماع معروف بوده و در تكايا اجرا ميشود در اين نوع رقص دراويش در عالم بيخودي حركات سر و گردن خود را موسيقي ريتميك هماهنگ كرده اصطلاحا در وجد به سماع ميپردازند. رقصهاي محلي كردي عشيرهاي ، ميتوان از ريشهدارترين و كهنترين رقصها دانست، "هل پرين" يا رقص كردي در گذشته تنها با هدف آمادهسازي و تقويت نيروي جسماني و روحي مردم مناطق كردنشين انجام ميشد. مردمان اين مناطق در گذشتههاي نه چندان دور همواره شاهد جنگهاي قبيلهاي بودند و همين امر حفظ و آمادگي هميشگي را طلب ميكرد لذا مردمان اين مناطق در وقفههاي بين جنگها و به مناسبتهاي مختلف دست در دست يكديگر آمادگي رزمي و شور و همبستگي پولادين خويش را به رخ دشمنان ميكشيدند. رقص كردي را يك رقص رزمي ميدانند كه داراي صلابت و متانتي خاص بوده و يادآور يكپارچگي اين مردمان غيور در تمامي ادوار ميباشد. امروزه مجموع اين رقصها را "چوپي" ميگويند كه معمولا به صورت دستهجمعي اجرا ميشوند. رقصهاي محلي با موسيقي كردي پيوندي ابدي داشته و معمولا زنان و مردان عشاير در مراسم شادي به دور از ابتذال دايرهوار دست يكديگر را گرفته به پايكوبي ميپردازند، در اصطلاح محلي اين حالت را گنم و جو(يعني گندم و جو) مينامند( در منطقه مهاباد به آن رشبلك ميگويند). در اين رقصها معمولا يك نفر كه حركات رقص را بهتر از ديگران ميشناسد نقش رهبري گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتداي صف رقصندگان ميايستد و با تكان دادن دستمالي كه در دست راست دارد ريتمها را به گروه منتقل كرده و در ايجاد ايجاد هماهنگي لازم آنان را ياري ميدهد. اين فرد كه سر چوپي كش ناميده ميشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ايجاد صدا بر هيجان رقصندگان ميافزايد. در اين هنگام ديگر افراد بدون دستمال به رديف در كنار سر چوپي كش به گونهاي قرار ميگيرند كه هر يكي با دست چپ ، دست راست نفر بعد را ميگيرد اصطلاحا اين حالت را " گاواني " ناميده ميشود. در رقصهاي كردي تمامي رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ايجاد هماهنگي خاصي وحدت و يكپارچگي يك قوم ريشه دار را به تصوير ميكشند برخي رقصهاي كردي داراي ملوديهاي خاصي بوده و توسط گروهي از زنان ومردان اجرا ميشوند و در برخي از رقصها يكي از رقصندگان از ديگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهايي به هنرنمايي ميپردازند و در اين حالت معمولا رقصنده دو دستمال رنگي در دستها نگه داشته و با آنها بازي ميكند كه اصطلاحا به اين نوع رقص دو دستماله ميگويند و بيشتر در كرمانشاه مرسوم است. نمايشها و رقصهاي كردي را ميتوان به چند قسمت اصلي ذيل تقسيم كرد: -۱گه ريان -۲پشت پا -۳هه لگرتن -۴فه تاح پاشا -۵لب لان -۶چه پي -۷زه زنگي -۸شه لايي -۹سي جار و -۱۰خان اميري. گهريان: گهريان در زبان كردي به معني گشت و گذار و راه رفتن بوده و حركات مختص اين رقص نيز معناي گشت و گذار در ذهن تداعي ميكنند. گهريان داراي دو مقام بوده كه يكي متعلق به مناطق روستايي و ديگري مناطق شهري ميباشد اين رقص نرم و آهسته و با لطافتي خاص شروع شده و به تدريج تندتر ميشود. ملودي مربوط به اين رقص با تنوع در ريتم و نوساناتي در اجرا تا پايان ادامه مييابد. در اين رقص در واقع تاثير گشت و گذار در زندگي كردها به نمايش گذاشته ميشود و تنوع ريتم در اين رقص گوياي تجربياتي است كه در گشت و گذار به دست ميآيند و ميتوان گفت اين رقص زيبا تبليغي است براي خوب نگريستن در اشياو طبيعت. اين رقص زندگي با فراز و نشيب و زير و بم هايش به تصوير كشده شده و بر ضرورت بينايي و كسب تجربه براي رويارويي با رودخانه پر تلاطم زندگي تاكيد ميشود. اين رقص، رقصندگان را براي رقصهاي پر تحرك تر بعدي آماده ميكند، تقريبا در كل مناطق كردنشين ملودي اين رقص به شكلي يكسان نواخته ميشود و در اين رقص نخستين حركت با پاي چپ آغاز شد و حركت پاي ديگر همواره با سر ضربهاي دهل كه معمولا با ريتم دو تايي اجرا ميشوند عوض ميشود. پشت پا: پشت پا رقصي است كه كمي تندتر از گهريان اجرا شده و در بيشتر مناطق كردنشين مخصوص مردها ميباشد رقص پشت پا همانطور كه از نامش پيداست انسان را به هوشياري و به كارگيري تجارب ميخواند تا مبادا شخص در زندگي از كسي پشت پا بخورد. ههلگرتن: ههلگرتن در لغت به معناي بلند كردن چيزي ميباشد، اين رقص بسيار پر جنب و جوش و شاد اجرا ميشود كه با شور و جنب و جوش بسيار به سوي هدف روانه است. ريتم تند ملودي مخصوص اين رقص هر گونه كسالت و خمودي را نفي كرده و بر اهميت نشاط و هدفمندي در زندگي تاكيد دارد. فتاح پاشايي: فتاح از نظر لغوي به معني جنبش و پايكوبي است، ملودي اين رقص در سر تا سر كردستان به شكلي يكنواخت و با ريتمي تند اجرا ميشود و لذا اين رقص بسيار پر جنب و جوش ميباشد بيشتر مردم كردستان از اين رقص استقبال ميكنند. اين رقص نشانگر انساني است كه به شكرانه كسب موفقيتها و استفاده از نعمتهاي خداوندي خوشحالي خود را به نمايش گذاشته است. لب لان: اين رقص با ريتمي نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا ميشود و ميتوان در آن لزوم تنوع در زندگي را مشاهده كرد، پس از اجراي پر جنب و جوش رقصها گهريان، پشت پا، هه لگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان ميرقصند تا كمي استراحت كرده و تجديد قوا كنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهي كرده، وي را پس از طي مرحله ضروري شور و مستي به قلمرو تفكر دور انديشي و باز نگري رهنمون ميسازد در اين رقص، شركت كنندگان آرامش خاصي را احساس ميكنند. چهپي: چهپي همانطور كه اسمش پيداست به معناي چپ ميباشد ملودي اين آهنگ با وزن دو تايي اجرا شده و در بيشتر مناطق كردنشين از جمله كرمانشاه، كردستان، سنجابي، بسيار از آن استقبال ميشود. فلسفه اين رقص قوت بخشيدن به قسمت چپ بدن ميباشد چرا كه معمولا قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش كمتري داشته و به مرور زمان تنبل ميشود و براي استفاده متعادل از تماميت جسماني همواره بايد بكارگيري اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقويت كرد. به همين منظور در رقص چه پي قسمت چپ بدن تحرك بيشتري يافته و از خمودگي خارج ميگردد، در منطقه كرمانشاه بيشتر زنها از اين رقص استقبال ميكنند. زهنگي يا زندي: در اين رقص رقصندگان يك قدم به جلو گذاشته و سپس يك قدم به عقب ميروند و اين حالت تا پايان ادامه مييابد در اين رقص ضرورت احتياط، دورانديشي و تجزيه و تحليل عملكرد از جانب انسان به تصوير كشيده ميشود، در واقع در اين رقص سنجيده گام برداشتن تبليغ ميگردد. شه لايي: اين رقص را كه با ريتم لنگ اجرا ميشود ميتوان يك تراژدي شكست دانست در اين رقص قدمها لنگان لنگان برداشته ميشوند تا شكست در برابر چشمان حضار ترسيم گردد و در ترسيم اين مصيبت كسي زبان به سخن نگشايد. سه جار: اين نوع رقص با ريتم آرام و گاها تند است كه همان طور كه از اسمش بر ميآيد به معني سه بار (سي در رسم الخط كردي ) است كه در آن سه حركت پا و سه حركت به جلو وجود دارد و به گونهاي يادآور عدد مقدس سه در فرهنگ فلكلوريك كردهاست. خان اميري: اين رقص نيز با ريتمي تند همراه است و در آن دستي از هم باز و در بالا قرار ميگيرد و حلقهاي بازتر و فراختر ميسازد و بيشتر تناسبي است بين حركت دستها و پاها اين رقص كه در آن گونهاي خودنمايي و غرور خاني نيز ديده ميشود تداعيكننده پيروزي و پرواز پرندگان را در خاطر ميآورد
اولین سالگرد گروه هه لپه رکی شلیوه( با این رسوای چه بخشایشی)
اولین اجراء گروه هه لپه رکی شلیوه بود که در اختتامیه جشنواره داخلی
تئاتر بانه برگذار شدازآنجا بود که هه لپه رکی شلیوه خود را به بانه
وکردستان معرفی کرد ولی با تاسف بسیار
تعدادی از کسانی هیئت
موسس این گروه بودنند بنا به مشکلاتی این گروه را ترک واز طرفی
دیگردستهای پشت پرده نذاشتند که این گروه به فعالیت خود ادامه دهد
واین گروه را ممنوع از هر گونه اجراء در محیط انجمن این شهر کردند والان
این گروه مدت ۷ ماه است بدون هیچ اسپانسر ویا موکلی دور از هر اجرائی
تحت نام شلیوه مانده وما نیز راهی جز تغیر نام این گروه نداشتیم براستی
عجب ظلمی در حق ما و گروه بسیار عالی ما کردند وهیچ کس هم نیست
که بداد ما برسند شما بگوئید ما به کدامین گناه باید این گونه دور از هر
اجرائی باشیم؟
راستی ترو خدا نظر بدید تا ما دلگرم ترشیم
ههڵپهڕكێ موسیقی روح آدمی
هه لپه رکی شعر ِ تن و شاید است. یاد کردستان بخیر که در هر کوی و برزنش شور و آواز بود
به امید صبح سپیدی که از راه برسد و همه را به رقص آورد. صبح سپیدی که بی تردید این شب تار را پشت سر خواهد گذاشت
کرد ها هم به مانند سایرملل نمودهایی از زندگی خودرا در قالب حرکاتی ریتمیک و موزون که اساسا بر گر فته از پیشینه تاریخی. موقعیت جغرافیایی . شیوه زندگی .اعتقادات. کار و تلاش. جنگ و ستیز و.....است در طی هزاران سال به وجود آورده اند که (هه لپه رکی) نامیده می شود.
((هه لپه رکی)) جایگاه خاص خود را در فرهنگ کردها دارد به گونه ای که شناخت آن نگاه عمیق و نافذ بیننده را میطلبد تا شاهد سماع و شکرگزاری رقصنده در( هه و شار).ظلم ستیزی در( زه نگی).شادی و نشاط در (( گه ریان)) و......باشد.
رقصندگان با دستهای در هم گره کرده امانت دار قرنها فرهنگ متجلی در (( هه لپه رکی )) هستند که بیانگر اتحاد و یکپارچگی آنان در در طول تاریخ می باشد. این حرکات به لحاظ تنوع شیوه زندگی در نقاط مختلف کردستان متفاوت است ودر مناسبات مختلف آئینی . شادی وغم جایگاه خاص خود را دارد. متاسفانه گاها نمونه هایی از این ریتمها به مرور زمان فرسایش یافته و بعضا فراموش شده اند
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
Jump to:
navigation, searchرقصکردی(ههلپهرکی: Helperkê، ههلپهرین، Helperîn: رقصیدن)، رقصی گروهی و شامل چند نوع است. در تمامی این رقصها گروه که به صورت حلقهای دور هم گرد آمدهاند از چپ به راست حول نقطه ای میگردند
در این رقصها یک نفر راهنمای صف رقصندگان میشود و با چرخاندن دستمال و آغاز حرکات رقص را به بقیه منتقل میکند. به این فرد راهنما «سرچوپیکش» گفته میشود. در صف رقص هر کس با دست چپ، دست راست نفر بعد را میگیرد که اصطلاحاً این حالت را " گاوانی" مینامند. گاهی گاوانی به معنی انتهای صف نیز میآید. شیوه گرفتن دست همدیگر توسط افراد گروه بستگی به نوع رقص دارد.
انواع رقص کردی
دیلان، چهپی، سیپییی، گهریان و غیره...
چهپی یا چوپی رقص ساده و دستهجمعی نسبتا آرامی است که در ابتدای مراسم رقص از آن استفاده میشود.
در برخی رقصها مانند رقص گهریان که رقص بسیار سریعی است یکی از رقصندگان روبروی صف میایستد و با دو دستمال بلند در دست به رقص ادامه میدهد که به این حالت «دودستماله» میگویند.
سێپێێی (یا سپیی) نیز رقص نسبتا تندی است که منشأ آن مناطق مکریان مانند مهاباد و پیرامون آن بودهاست.
دیلان رقصی گروهی است که یک در میان پسر و دختر دست همدیگر را میگیرند
..................................................................
هنگامی که زبان از بیان احساسات ناتوان می ماند دیگر اعضا به یاریش شتافته و حس درونی انسان را به تصویر می کشند تا نیروی نهفته آزاد شده و روح از بند عقده های گوناگون رهایی یابد. به واقع رقص ریشه در احساس نیار برای یافتن وسیله ای جز زبان داشته و همواره یکی از مهمترین ابزار بیان مکنونات درونی و تخلیه روحی هنگام شادی و غم بوده است.
امام محمد غزالی درباره رقص می گوید: " رقص مباح است که زنگیان در مسجد رقص می کردند که عایشه به نظاره شد و رسول گفت یا علی، تو از منی و من از تو، از شادی این سخن، رقص کرد. چند بار پای به زمین زد چنانکه عادت عرب باشد که در نشاط شادی کنند و... . پس کسی که می گوید این حرام است خطا می کند بلکه غایت این آن است که بازی باشد و بازی نیز حرام نیست و کسی که بدان سبب کند تا آن حالت که در دل وی پیدا می آید قوی تر شود آن خود نیز محمود بوده."
دایره و رقص مدور (cupi)
با نه پدر در هر فلک یک چند دوران کرده ام
با اختران در برج ها من سالها گردیده ام
رقص دورانی یا چرخشی این مسلمانان دیندار از رمز گرایی کیهان سود برده و تقلیدی است از گردش دوازده سیاره پیرامون خورشید ، آنان بر محور خویش می چرخند به صور فلکی یا صور کواکب . و در عین حال همه ی گروه دور درویشی که در مرکز می رقصند و نمودگار خورشید است ، می چرخند .
2- دایره و اشیاء زینتی
اشیاء زینتی دایره مانند از قبیل : دستاورنجن ، کمربند ، حلقه ، توق و گردنبند در تمام تمدنها علاوه بر آنکه باعث زیب و زینت آدمی از دوران ماقبل تاریخ بوده اند ، به عوان طلسمی که خواص جادویی داشته مورد استفاده واقع شده اند . حتی در هنگام مرگ با همین اشیاء مردگان را دفن کرده اند . 3 – دایره
2076:ههڵپهڕكێ
پیش تو ذره صفت هر سحری رقص کنم
این چنین عادت خورشید پرستان باشد
****************************
رقص آن نبود که هر زمان بر خیزی
بی درد ، چو گرد ، از میان برخیزی
رقص آن باشد کز دو جهان برخیزی
دل پاره کنی وز سر و جان برخیزی
ملودیهای ترانه های عامیانه روستایی دارای ریتمهای منظم و مشخصی بوده و در اوج این موسیقی های بی آلایش مردم ساده این مناطق به رقص و پایکوبی می پردارند، این گونه رقصها در هر منطقه ریشه ای کهن داشته و می توان آنها را در مناطق مختلف عشیره ای ایران مشاهده کرد.
رقصهای محلی در واقع گویای نوع نگرش، فرهنگ، روحیات و چگونگی زیست مردم هر منطقه بوده و با تعمق در این حرکات پرشور می توان به ارزش های هر قوم پی برد.
از انواع رقص های محلی می توان به رقصهای کردی، بختیاری، بویراحمدی، آذری، لری، بلوچی، جنوب خراسانی، شمال خراسانی(بجنوردی) و قشقایی اشاره کرد.
"هور بورگ" رقص های فلکلوریک را به چهار دسته تقسیم می کند:
1- رقص های اصیل که از گذشته های دور بدون هیچگونه تغییری باقی مانده اند.
2- رقص های محلی که با تغییراتی اندک جنبه صحنه ای بافته و به وسیله گروه های تعلیم یافته روی صحنه به نمایش گذارده می شوند.
3- رقص هایی که آرانژمان هنری رقص های محلی بوده و بطور سیستماتیک به وسیله استادان رقص اجرا شده و به رقص های فلکلوریک جنبه هنری می بخشند.
4- رقص هایی که بر اساس کمپوزیسیون و ساخت رقص های محلی با تکنیک جدید اجرا می شوند.
(من فعلا در مورد رقص کردی می نویسم ).
رقص های محلی کردی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1-رقص های مذهبی
2- رقص های محلی کردی ( عشیره ای)
رقص های مذهبی: منظور از این رقص ها، حرکات پرشور درویشان می باشد که به سماع معروف بوده و در تکایا اجرا می شود. در این نوع رقص درویشان در عالم بی خودی حرکات سر و گردن خود را با موسیقی ریتمیک هماهنگ کرده اصطلاحا در وجد به سماع می پردازند.( اگر عمری باشد در مورد سماع بیشتر می نویسم).
گر سماع عاشقان را منکری..... حشر گردی در قیامت با سگان!....
رقص های محلی کردی (عشیره ای): رقص های محلی کردی را می توان از ریشه دارترین و کهن ترین رقص ها دانست. "هل پرین" (حمله کردن) یا رقص کردی در گذشته صرفا با هدف آماده سازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم مناطق کرد نشین انجام می شد چرا که مردمان این مناطق در گذشته های نه چندان دور همواره شاهد جنگهای قبیله ای بودند و همین امر حفظ آمادگی همیشگی را طلب می کرد. لذا در وقفه های بین این جنگها و به مناسبت های مختلف دست در دست یکدیگر آمادگی رزمی و شور همبستگی خود را به رخ دشمنان می کشیدند.
امروزه مجموع این رقصها را " چوپی" می گویند که معمولا به صورت دست جمعی اجرا می شوند.رقصهای محلی با موسیقی کردی پیوندی ابدی داشته و معمولا رنان و مردان عشایر در مراسم شادی دایره وار دست یکدیگر را گرفته و به پایکوبی می پردازند. در این رقصها یک نفر که حرکات رقص را بهتر از دیگران می شناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان می ایستد. و با تکان دادن دستمالی که در دست راست دارد ریتمها را به گروه القا کرده و در ایجاد هماهنگی لارم آنان را یاری می دهد. این فرد که " سرچوپی کش" نامیده می شود با تکان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان می افزاید.
در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در کنار " سرچوپی کش" به گونه ای قرار می گیرند که هر یکی با دست چپ ، دست راست نفر بعد را می گیرد. اصطلاحا این حالت را " گاوانی" می نامند.
در رقصهای کردی تمام رقصندگان به سرگروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی یکپارچگی خود را به تصویر می کشند. برخی رقصهای کردی دارای ملودیهای به خصوصی بوده و توسط گروه هایی از زنان یا مردان اجرا می شوند. در برخی از رقصها یکی از رقصندگان ار دیگران جدا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی می پردازد و در این حالت معمولا رقصنده دو دستمال رنگی را در دستها داشته و یا آنها یاری می کند . اصطلاحا به این نوع رقص " دو دستماله" گفته می شود.
نمایش ها و رقصهای کردی به چند قسمت اصلی تقسیم میشوند که در آینده به آنها خواهم پرداخت.
شادمان باشید و رقصان....
باسیک له سه رده ست گرتن له هه لپه رین کوردی دا؟
له ده ست گرتن له هه لپه رینه وا ده ست پی ده که م
چوار نه وع ده ست گرتنمان هه یه له نیو هه لپه رین که باسیان لی ده کین!
1-ده ست گرتن له نیو شای
پیش اوای که باسی به که ده م هه وی مسالیک بینمه وا کورو کچیک واقتک ده رون وا له بینیان دا خوشه ویستی هه یه دهستی یه کتر ده گرن تا اوانی که ده یان بینن به زانن که اوانه یه کتریان خوش ده وی دروست اواش له جامعه کوردی دا ده بینین که له زماوندیک دا دوکه س یه کتریش نا ناسن والی ده ستی یه کتر ده گرن وا اوا نیشان ده دا که هه میشه خوشه ویستی له نیوان کوردابوا.
2-قولی یه کگرتن
قول له نیو قولی یه ک خه ستن که زوزتر له هه لپه رینه کانی مریوانی دیبینین اگر سه رنجی دینی بو خوی بو مان معنا ده کا ته وا که نیشانی هه مبستگی یان به زمانی اوروی پشتی یه ک گرتن
3-ده ست له سه ر شانی یه کتر دانان
او جوره ده ست گرته نه که تا الان که س باسی لی نه کردوا ده م هه وی جوان شی که مه وا لیره دا پیشتر مه سالیک دینمه وا برادریک بواوای که زمینه کشاورزیه کی جیا به کاته وا له زمینه کانی جیرانی سیم خاردار ده کیشی دروست له وده ست گرته نه ش دا به مه عنای سنور دانان یان پاریزگاری کردن له شتیک
4-قامکی یه ک گرتن
او جوره ده ست گرته نه زورته له هه لپه رینه کانی شمالی کوردستان مه نته قی بادینی یان کرمانج دا ده بینین
اگر سه رنجی به ده یی دروست واک هه لقه هه لقه یه ک سه نجیر وایه که پیکه وا یه کتریان کرتوته وا که ده توانین هه زاران به رداشتی لی هه لگرین وه ک اوای که زمانیک کورد واک او هه لقه یه به یکه وا بون وا مه لتیکیان به نیوی کوردستان دروست کردوا
ههڵپهڕكێ به روايتي ديگر
هه لپه ركي مربوط به دوره اي است كه تسلط هنري توانسته است آنرا به تمام جامعه كل حاكم كند . در ارتباط با اين تسلط هم مي توان يك تسلطعمومي مذهبي بر خلق اين نوع هه لپه ركي را داشت چو ن اين حركات هماهنگ و متحد در هه لپه ركي سر بر داشتن به طرف آ سمانهمه با هم نشانه يك گونه پرستش را به خاطر مي آورد . حركات هماهنگ و دسته جمعي پا ها مخصوصا" در هه لپه ركي سحاپييا " ره پا " مخصوصا" كار كشاورزي را به ياد مي آورد كه مردم را شخم زدن زمین هاكشت و كار و در يكجا ماندن و ايجاد روستاو شهرك و شهر ها را ميخواند
مختصری در مورد موسیقی ولباس وانواع ههڵپهڕكێ وموسقی مر بوط به آن به همراه فلسفه آن
موسيقی كردی را از لحاظ قدمت شايد بتوان به دو گروه موسیقی تقسيم كرد.
موسيقی باستانی این منطقه با عناوينی چون هوره، موره، لوره و سياچمانه (سياه چشمان)، چوبی و نغمههای سماعی ـ سنتی شناخته میشود. عموماً بدون كلمات اضافی بر اشعار ده هجايی استوار است. نوع آيينی اين موسيقی، مرثيه گون و وصف حال آن را حقيقی و نوع غنايی آن را مجاز می دانند. گروه دوم در برگيرنده نغماتی چون صمد لچكی، مقام الله ويسی، مقام كوچه باغی، صمد مسگری و ترانههای ملوديک است كه بر اشعار مجازی و گاه عروضی استوارند.
بيت خوانی: در كردستان نوع ديگری از موسيقی وجود دارد كه به آن بيتخوانی ميگويند كه احتمالاً مترادف گاتاخوانی يا «گاساخوانی» است. بيتخوانی مبتنی بر نغمهای كاملاً ساده و بدون رعايت وزن و قافيه و نظم است كه در بيان جنگ سرداران و بزرگان دينی و آيينی و ملی اجرا میشود.
موسيقی مقامی: مقامهای كردی عبارتند از الاويسی، هيران و قطار. در اين مقامها نوازندگان شماری از گوشههای موسيقی ملی ايران را كه در دستگاهها ومقامهای موسيقی ملی تجلی يافته، به سبک ويژهای مینوازند. بخشی از گوشههای موسيقی مقامی كهن ايران در اين سرزمين حفظ شده است. مقامهای موسيقی كردی از نظر پيوستگی فرهنگی كردها با ساير اقوام ايرانی و نيز دارا بودن جلوههای كهن موسيقی ايرانی، از ارزش بسيار برخوردار است.
موسيقی آوازی: اين موسيقی در دو سبک و شيوه به نامهای هوره و سياچمانه اجرا میشود. به نظر ميرسد كه واژه هوره از «اهورا» يا «اهوره» گرفته شده باشد. «هوره» آوازهای كهن است كه در بعضی از انواع آن، روايتهای مربوط به اديان باستان ايرانی و تقدس «آگرager:» (آتش) يافت میشود اشعار آن مجازی است و از اين لحاظ شباهت با اوستا دارد. در گذشته اوستا را با لحنی آهنگين میخواندند. به اين ترتيب شايد بتوان گفت هوره خوانیهمان «اهوراخوانی» بوده است.
موسيقی مذهبی: سرچشمه ترانه به مذاهب اوليه انسان يعنی به دوره ميتراييسم میرسد و ترانههای مذهبی بر كار و كشاورزی مقدم است از اين رو دو مقام مشهور موسيقی كردها يعنی حيران و لاووک به دورههای پيش از اسلام نسبت داده میشود.
موسيقی مذهبی به دو صورت اجرا میشود:
موسيقی عزا كه چمری نيز ناميده میشود، مراسمی است كه در سوگ بزرگی، پهلوانی و يا يک شخصيت بزرگ اجرا میشود. شيوه ی اجرای مراسم و عظمت آن يادآور سوگ سياوش است.
نوای ماه رمضان (سحری و بيدارباش) ويژه ماه رمضان است كه در زمان سحر و مغرب برای آگاهی مردم اجرا میشود و دارای دونوا و ريتم است.
ترانه های كار نیز از دیگر انواع نواهای کردی هستند. اين ترانهها از قدمت ديرينه ای برخوردارند.اين ترانهها از آرزوهای انسآن ها ، زندگی و آينده، شادی ها و رنجها و بالاخره اميد، تلاش و پويندگی سخنی میگويد. در فولكور كردی ترانههای عروسی، رقص، مشکزنی، خرمنكوبی و دوشيدن گاو وجود دارد. اشعار اين ترانهها و واژههای آن از زبان سادهترين انسآن ها گرفته شده و تصويری طبيعی از احساسات دلدادگان جوان را بيان می كند.
موسيقی خانقاهی از بخشهای اساسی آوازهای كردیاست. درويش های كرد، آن گاه كه از شقاوت بیامان روزگار و تبعيضهای ناروا به ستوه می آيند برای رهايی از نامردیها و زرق و برق دنيای مادی، سر بر آستان خانقاه میسايند، موهای بلند را رها میكنند و هماهنگ با ذكر «لاالله الالله» و نوای پرطنين دف و نی و خواندن اشعار عرفانی، به خلسه فرو میروند، به تزكيه روح خود می پردازند و از پير و مرشد خويش طلب ياری میجويند.
مولودی خوانی نيز از مراسم عرفانی و پرشكوه كردها در روزها و شبهای ربيعالاول است. در اين شبها در مساجد، خانقاهها و منازل، ميلاد حضرت محمد (ص) جشن گرفته می شود. دراويش گورانی آهنگ مخصوص مولودی را با گروه دفزن سر میدهند.
موسيقی حماسی به نام «ههل پهركیhalparki» يا «ههل پهرين» شهرت دارد و به معنی حمله كردن است. اين رقص قدمتی بسيار كهن دارد و از روزگار پرستش خدايان در دوران مهرپرستی كه در مهرابهها اجرا می شده به يادگار مانده است.
مراسم ههل پهركی عبارت از هفت ريتم اصلی است كه به ترتيب با ساز و همراهی اجراكنندگان انجام میشود. ريتم آن از كند و آرام شروع میشود و به ريتم هيجانی (سجار) پايان میيابد. در ميان آن ريتمهای ديگری مانند سه پا، فتاحی و پشتپا، زنگی و خانه ميری، فتاح پاشايی، گهريان، شهلان(salan)، چهپی(capi)، سقزی، كرمانشانی و مريوانی نيز با دوزله و ضرب اجرا میشود. ريتمهای «ههل پهركی» شامل ريتمهای گريان، چپ و راست، لبلان،خاناميری، سجار، شلان و آروغان است. از اين ميان ريتم چپ و راست (فتاپاشاو پشت پا) در همه مناطق كردنشين ايران اجرا میشود.
ريتم گريان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و كرمانشاه در جنوب اجرا میشود. در مريوان ريتم سهپا معروف به راستا و «ههل گردن» اجرا میشود.
رقص سونه يا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا میشود.
موسيقی سواركاران نوع دیگری از موسیقی مشهور کردی است. مراسم اسب دوانی در سراسر روستاها و دشتهای استان كردستان با آيين و مراسم خاص و در جشنها و آيينهای ملی مردم انجام میشود.اين مراسم با نوای سواران كه از ريتم تندی برخوردار است، همراه میشود. در مراسم عروسی ـ چون در روستاها عروس را با اسب به خانه داماد میبرند ـ نوای سواران با ريتمی آرام و ملايم اجرا میشود.
سازهای موسيقی كردی عبارت اند از:
شمشال که از قديمی ترين و رايج ترين سازهای كردستان بوده و در واقع همان نی چوپان است و از لوله فلزی ساخته شده است. این ساز در مراسم عروسی و شادی همراه با آواز به صورت تکنوازی به كار می رود. اين ساز در عزا نيز كاربرد دارد.
دف نیز يكی از سازهای سنتی خانقاه است كه در مراسم ذكر نواخته میشود و گاهی با «طاس» همراه است.
طاس سازی كوبهای است كه كاسه آن از جنس مس است و روی آن پوست میكشند و با چوب، تسمه چرمی يا لاستيكی بر آن میكوبند استفاده از طاس در مرحله ذكر و قيام صورت میگيرد.
از ديگر سازهای محلی میتوان از سورنا، دوزله و نرمنای نام برد كه با آن ها همه نوع آهنگی نواخته میشود. اين سازها به ويژه در آهنگهای رقص كردی كه با دهل، دايره يا تمبک همراهی میشود، كاربرد دارد. توسط اين ساز نغماتی با عناوين حيران، گريان، فتاح، پاشايی، لبلان، زنگی، سهجار و شلان اجرا میشود. مراسم ذكر در تكيههای دراويش قادری با نواختن دف و نی و در جمع خانههای اهل حق در كرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا میشود.
مادران برای خواباندن كودكان خود لالايی میخوانند اين لالايیها از بیوفايیهای میگويد اما مفهوم لغوی ترانهها سرشار از عشق مادر به كودک و آرزوهايی خوش برای فردای اوست. مادر در حين خواباندن كودک آموزش روح فرزند خود را مد نظر دارد و او را با ريتم و وزن كه اساس زندگی آينده او بر آن استوار است، آشنا میسازد در قالب اين لالايیها آينه تمام نمای فرهنگ قوم كرد است.
لالايی در لهجه ی كردی «لای، لای» يا «لاوه، لاوه» گفته می شود. «لاو» به معنی طفل است و «لاوه» به معنی برو كنار از مصدر «لاوندن» در لالايی پايگاه و نظام اجتماعی مادر، و از طريق آن درد و رنجی كه منتقل می شود، دارای نقش اساسی است. در هر حال لالايی بر پايه اعتقادات محكم مذهبی بنا شده و مادر برای سلامت فرزندش از خداوند و گاه از امام زاده ولايت خود كمک می گیرد. مادر اين احساسات رادر قالب شعر ادا می کند:
الله بوبكم توخوا
باروله كوسه هجيج نگادارت بی
الله لای كورپه لای روله لای
يعنی برای تو ای فرزندم تا كوسه هجيج نگه دارت باشد. كوسه هجيج زيارتگاه پيری است كه به اعتقاد اهالی، برادر امام رضا (ص) و صاحب كرامات بسيار است.
در بعضی از نقاط كردنشين لالايیهايی با مضمونهای خاص برای فرزندان خوانده می شود تا كودک از درون گهواره برای جدال با زندگی آمادگی يابد.
رقص های كردی در همه مناطق كردنشين با اختلاف اندكی مرسوم است. ازويژگی های بارز رقص كردی اين است كه مردان و زنان اغلب به صورت نيم دايره می ایستند. معنی رقص در مناطق كردنشين به معنای فارسی آن يا خارجی (دانسينگ) به كار نمی رود بلكه حركات موزونی است كه جزيی از فرهنگ و آداب رسوم اين منطقه است كه از گذشته های دور به يادگار مانده است.در زير به بعضی از انواع رقص كردی اشاره می شود.
انواع رقص های شه رانی، شوور، سه پا، سه كيسه، ته نزه ره، ترنگی، قليچک، قازقاز، بير بيری، رومانی، ميرزه يی، كوچه ری، هوناری، لاچی، گه ريان، هه ل گردن، فه تاح پاشايی، پشت پا، له بنان، خانه ميری، داغه، زه نگی، حه ريره، شيخانه يا سيخانی، راسته ی مه ريوانی، چه پی، هه وشار، شكاک، قره پيره ژن، گورپ، ته كح تير، ره گبار، رواچی.
هر گاه از فاصله ای دور به يک صحنه ی رقص كردی نگاه كنيم؛ حلقه ای نيم دايره از تركيب يک در ميان دو نوع فرم و رنگ می بينيم كه هم چون يک رشته پيوسته از دو گونه درخت در حال جنبش هستند. اين جريان يک صفحه مواج را می ماند كه تفاوت جلوه های بصری زن و مرد سيمای ريتميک آن را می پردازد. در نگاهی نزديک تر انرژی زياد جنبش دسته جمعی فرم ها و رنگ ها را می توان دید. وقتی كه به ناحيه شانه و سر رقاصان می نگری تفاوت قد زنان و مردان زيگزاگ سياری می سازد كه به دنبال يک دستمال چرخان (چوپی) می خرامد.
فرم مواج و افراشته پارچه لطيف پيراهن زنانه با حركت نرم اندام آن ها در هوا چرخ می زند، به دورشان می پيچد و در لابه لای چين هايش گلستانی از ده ها رنگ را هم چون پروانه به اطراف می پراكند.
رقص كردی نمايشی از روان مردمی است كه در دامان كوه و دشت، آزاد بار آمده فرمول بكر طبيعتی پاک را در سيرت خويش دارند. رقص كردی نمايش آرزوها، دردها و بالاخره تصوير واضح سرنوشت مليتی است كه در حوزه ی ديار خويش همواره دست در دست درخت و چشمه و كوه زيسته اند و نه تجاوز ديگری را به اين حريم مقدس پذيرفته اند و نه فكر دست يابی به سرزمينی دارند.
رقص كردی آيين جاودانی و تجاوز ناپذير تاريخ و فرهنگ و هويت كرد است. آيينی كه در آن پير و جوا ن و كودک و هر كسی و هر مقامی، مالک و رعيت، دارا و ندار، روحانی و دانشجو، درويش و سالک و زاهد و بالاخره هر كسی كه بتواند روی پای خويش بايستد؛ شركت دارد.
رقص هه لپه ر كيی سوارو (رقص سواره): با توجه به اين كه اسب در ميان كردها اهمیت دارد و هميشه همراه آنان است حتی در رقص ها پس آن ها رقص هایی به همراه اسب با آهنگ های ريتميكی كه نواخته می شود به حركات موزون وا داشته می شود كه از مبنای رقص ريتميک كردی پيروی می كند. شبيه اين رقص از المپيک بارسلون به بعد در ورزش های جهانی به نام دره سايژ اجرا می شود.
ميلينگن در كتاب خود (زندگی بدوی درميان كرد ها) در مورد رقص كردی می نويسد:« يكی از ويژگی های موجود در شيوه ی رقص كردی اين است كه كردها هيچ گاه جدا جدا و يا دو به دو نمی رقصند، بلكه از همان ابتدا حلقه ای تشكيل می دهند و طوری در كنار هم جا می گيرند كه دست شان در دست هم و شانه شان به شانه هم فشرده می شود. در حلقه چوپی ايشان هماهنگی با موسيقی چنان زياد است كه به يک مزرعه ی گندم می ماند، وقتی كه در معرض وزش نسيم ملايمی قرار بگيرد. جنگ جوی كرد وقتی می رقصد احساساتی ترين و عاشقانه ترين حالت ممكن را به خود می گيرد».
رقص كردی در نوع خود يكی از بی نظير ترين جاذبه های گردشگری است و اين توانايی را دارد كه برای جذب گردشگر و رشد توريسم با برگزاری فستيوال ها و جشن هايی كه در آن انواع رقص ها به نمايش در می آيد به يكی از جاذبه های اصلی برای گردشگران تبديل شود.
رقص چه مه رچوپی (چمر چوپی) رقص و آوازای است كه در مراسم سوگواری اجرا می شود. شكل اين رقص هم مانند ديگر رقص های كردی حلقوی و تركيب آ ن نيز مختلط است با اين تفاوت که جهت آن از راست به چپ است و -سه رچوپی- نيز در منتهی اليه همان سمت است. مردها سورانی هايشان را آبی كرده و آن را آويزان می كنند (رنگ سوگواری كرد آبی است) چمر چوپی يافتن رگه های اميد از اعماق تاسف و ياس است. كاربرد چمر چوپی جلب توجه از وقفه مرگ به ادامه پر نشاط حيات است. شلوار مردانه كردی و شالی كه به دور كمر می پيچد گويی برای رقص و رزم طراحی شده و به حركت محكم تر پاها كمک می كند.
رقص سيخاني(ceyxani): اين رقص آهنگی تند و رزمی دارد كه خاص مردان است.
رقص سه پا(sapa): در اين نوع رقص، گروه كه شامل زن و مرد هستند طی حركات ريتميک سه پا را پيش می آيند و سه پا به پس بر می دارند.
رقص چراورو(ceraro) : در اين نوع رقص زن و مرد با صدای ضرب يک پا را محكم و با صدا بر زمين می كوبند و سپس زانو را كمی خم كرده و يک صدا و هم آهنگ می خوانند: چراورو.
رقص مميان(mamyan): در اين نوع رقص زن و مرد انگشتان كوچک دست خود را به هم گره می زنند و با آهنگ موسيقی دست ها را تا نزديک سينه بالا می آورند و بعد پتجه دست راست را به شانه چپ و برعكس می زنند و با هر حركتی يک صدا می خوانند(مميان گرگر مميان).
رقص زراويکzaravig: رقصی است شورانگيز و تغزلی كه همراه با آهنگ سرنا و دهل پاها را حالت مخصوص بالا آورده و دست ها را نيز بالا می آورند و دوباره پايين می آورند و در هنگام اوج سور و هيجان و گرم شدن مجلس ، هم صدا ابياتی را می خوانند.
بازی های محلی و سنتی: دراستان كردستان با توجه به اوضاع جغرافيايی و فرهنگ و آداب و رسوم حاكم، بازی های مختلفی رايج است كه برخی از آن ها عبارت اند از: آساره شيب شيب (ستاره پر نور)، آنی مانی، پشيله سووره، ريه گی سنه ريه گی سنه((REYAGE SANA (راه سنندج – راه سنندج )، زوران پاتوله، زوران قچله، من شوان هی هی كه رمmen sowan hey hey karem: (من چوپان هی هی كن هستم )، ميز گزركی (شاه وزيری)، می ژه می ژه( مويز مويز)، ها لای مه ناو ha lay menaw: (نزد من است )، شتره لوانم قل قلیsetera lowanem ghol gholi: (ساربان شترم قل قلی )، گوبين - خه ريله م كووهkhareilam kouwa: (خرهايم كجاست)، زره مشتكی، پای تيولی (pay tiweli)، با شيت برا برا ئا قل :bera sit bera aghel، ئه ی سوتام ئه ی برژام:) ey sotam ey berzjam آی سوختم، آی كباب شدم)، كلاو روفنكی: kelaw rofenaki - گلو بازی gelow bazi)، ئه ستی له با خه ل: asti la bakhalT خرمايله و...
آساره شيب شيب(ستاره پرنور): بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و از ميان خود سرگروه راه انتخاب می كنند. دو گروه در برابر هم صف می بندند و سرگروه دسته اول، ترانه ای را می خوانند و آن ها را به حمله ترغيب می كند و آن ها نيز حمله می كنند و هر دسته سعی می کند از دسته مقابل بازيكنی را اسير بگيرد. هر كس بازيكنی را از گروه ديگر اسير كرد بر پشت او سوار می شود و تا محلی كه قبلا تعيين كرده اند، می رود.
آنی مانی: در اين بازی بچه ها دست در گردن هم می اندازند و با حركات مخصوص رقص مانند اين ترانه را می خوانند : آنی مانی ، شانی مانی ، چينی مينی رفت. وقتی كه به آخرين كلمه رسيدند همگی بايد بی حركت روی زمين بنشينند. هر كس ديرتر نشست يا نتوانست تعادل خود را حفظ كند، سوخته است و از بازی كنار می رود. بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند تا در آخر يک نفر باقی بماند كه برنده بازی است و از ديگران سواری می گیرد.
براشيت برا ئاقل (برادر ديوانه – برادر عاقل): در اين بازی بازی كنان به دو گروه تقسيم می شوند و گودالی در زمين می کنند و به قيد قرعه يكی از گروه ها در گودال مستقر می شود. گروه ديگر برای راندن آن ها از گودال به آن ها حمله می کنند. اگر گروه مهاجم موفق شود آن ها را برانند و خود جای آن ها را بگيرند، برنده می شوند و اين با ر گروه اول سعی می کنند كه آن ها را از گودال برانند و بازی به همين ترتيب ادامه پيدا می کند.
پاپلان قه نجی(پای را بردار): در اين بازی سر دسته بازی بچه را رديفی كنار هم می نشاندو شعری را می خواند كه مضمون آن بچه ها را از يک سلسله كار ها برحذر می دارد . وقتی آخرين بيت شعر گفته شد كه با اين مضمون است خداداده اين را بردار، بچه ای كه دست سرگروه به پای او خورده بايد پايش را جمع كند و بازی به همين ترتيب ادامه می يابد.
پای تيولی: در اين بازی يک چوب را به طور عمودی درزمين فرو می کنند و دور ان دايره ای روی زمين می کشند به فاصله يک متری اين دايره، خطی روی زمين می کشند. بازی كنان به ترتيب از پشت خط، سكه خود را به طرف چوب پرتاب می کنند، هر كس پولش به چوب نزدیک تر بيفتد، برنده است. در اين بازی اگر پای پرتاب كننده سكه روی خط باشد به اصطلاح می سوزد.
پشيله سووره: در اين بازی بچه ها دايره وار می ايستند و يک نفر در وسط قرار می گیرد و او بايد سعی كند از ميان دو پای بچه ها خود را به خارج دايره برساند. بچه ها دسته جمعی می خوانند: گربه سرخ كجا رفت ، زمين را دريد به در آن فرو رفت. در آخر كسی كه بتواند از دايره خارج ودر جای كسی را می گيرد كه به او اجازه خارج شدن داده است.
زوران پاتوله: اين بازی در واقع يک نوع كشتی است كه در آن دو كشتی گير مقابل هم گارد می گیرند و با دست شال كمر يا بند شلوار محلی يک ديگر را محكم گرفته و با پس و پيش رفتن سعی می کنند كه تعاد ل هم را بر هم بزنند هر كس موفق به اين كار شد برنده است .
در جريان كشتی هر يک از كشتی گيران می توانند يک پای خود را پشت پای حريف بگذارد و به اصطلاح پاچ قل يا پاش قل بزند و با فشار به كمر و سينه و با پيچاندن طرف تعادل او را بر هم بزند و پشت حريف را به زمين برساند. هم چنين كشتی گير می تواند يک زانوی خود را بر زمين گذاشته (روی يك زانو بنشيند)و حريف را بلند كرده و از روی شانه خود به زمين بزند.
زوران قچله: مانند كشتی زوران پاتوله است. شتره لوانم قل قلی (ساربان شترم قل قلی)
كلا روفنكی: بازی کنان به دو گروه تقسيم می شوند و هر يک دستمالی يا كلاهی بر سر خود می کنند و يک گروه از آن ها روی زمين می نشینند و افراد گروه ديگر به آن ها حمله كرده و سعی می کنند كلاه يا دستمال سر آن ها را بردارند و گروه نشسته از خود دفاع می کنند. گروه مهاجم در داخل دستمال هايی كه تصاحب كرده، سنگی قرار می دهد و آن ها را به سوی افراد نشسته پرتاب می کند. اگر صاحبان دستمال ها يا كلاه ها بتوانند كلاه خود را در هوا بگيرند برنده می شوند و در غير اين صورت بازنده هستند و بايد دستمال را دوباره به سر خود ببندند و دوباره روی زمين بنشيند. در اين بازی گروهی كه بتواند شش تول بازی كند برنده است و از گروه بازنده كولی می گیرد.
گلو بازی: در اين بازی ابتدا بازی كنان سكه های خود را در يک ستون به طور ايستاده می چينند يعنی لبه پول را در زمين قرار فرو می برندكه بتواند بايستد.آن گاه بازی كنان دور از پول ها ايستاده، سنگ گردی به سمت پول ها قل می دهند. گلوله هر كسی به هر كدام از پول ها برخورد كرد، برنده بازی است.
ئه ستی له با خه ل: در اين بازی بچه ها جمع می شوند و سرگروه را در بين خود انتخاب می کنند. سپس سرگروه دست در بغل همه افراد می کند و شيئی را زير بغل يكی از افراد قرار می دهد، طوری كه كسی نفهمد. هر كسی حدس زد كه شیء پيش چه كسی است برنده است و سرگروه می شود و بازی از نو آغاز می شود.
ئه ی سوتام، ئی برژام (آی سوختم – آی كباب شدم): در اين بازی بچه ها دو نفر را به عنوان فرشته انتخاب می کنند. فرشته ها چشم های خود را می بندند و بچه های ديگر هم چشم خود را بسته، دست ها را به پاها تكيه می دهند. سپس فرشته ها با چشم بسته به دنبال بچه ها می روند در اين بين به هر كس بخورند به اصطلاح از دوزخ به بهشت می رود. در مدتی كه فرشته به دنبال بچه ها می گردد اين جمله را می گويند: ئه ی سوتام – ئه ی برژام
وقتی كه همه بچه ها از دوزخ به بهشت رفتند بازی دوباره آغاز می شود و دو نفر ديگر فرشته می شوند.
لباس های محلی استان کردستان 51900300
لباس های محلی استان کردستان از مهم ترین و جالب ترین جاذبه های گردشگری این استان به شمار می رود. پوشاک مردان و زنان كرد شامل: تنپوش و سرپوش می شود و لباس های كار و معيشت و مراسم و جشنها با يک ديگر تفاوت دارد. هر چند پوشاک نواحی مختلف كردستان مانند: اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مريوان و...متفاوت است، اما از نظر پوشش كامل، همه با هم يكسان هستند. لباس بانوان كرد از زيباترين لباس های محلی به شمار می رود و در واقع در نوع خود بی نظير است. بيش تر لباس ها رنگ شاد دارند و دارای تزيينات نيز هستند.
لباس زنان كرد عبارت است از:
ماشته(masta) که پارچه سياه ابريشمی يک تكه ای است كه حدود 2 متر درازا و یک ونيم متر پهنا دارد كه هنگام بيرون رفتن از خانه زنان به دوش می انداختند و دو سر آن را در زير گلو می بستند.
شلوار جافی همانند شلوار مردان است. اين شلوار را زنان كرد، به ويژه زنان روستايی، هنگام كار میپوشند. در ساير مواقع، زنان شلوار گشاد از جنس حرير به پا می کنند.
شال پارچهای زيبا است كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
كلنجه (kewlanja)نيمتنهای است كه روی پيراهن بلند میپوشند و در اورامان آن را سوخمه می نامند و از پارچه زری يا مخمل دوخته می شود.
كلاو (kelaw)يا كلاه كه از جنس مقوا و به شكل استوانه های كوتاه است كه آن را با پولکهايی رنگين به صورت بسيار زيبايی تزيين می کنند.
كلكه(kaleka) روسری يا دستاری است كه به جای كلاه مورد استفاده زنان قرار می گیرد كلكه دارای رشته بلندی از ابريشم سياه و سفيد با مليلهدوزی است.
لباس مردان كرد عبارت است از:
فقيان(مچ پيچ) پارچه ای كتانی يا ابريشمی به رنگ سفيد است كه به شكل يک قيف دوخته می شود و به دور مچ بسته می شود.
چوخه(coax) نيمتنهای پنبهای يا پشمی است كه در ناحيه سقز، بانه و مريوان به آن چوخه میگويند و درسنندج آن را كوا می نامند.
پانتول: شلواری گشاد با دمپای تنگ است كه رانک نيز ناميده می شود.
ملكی نيمتنهای بدون يقه است كه از پايين نيمتنه تا بالا به وسيله دكمه بسته می شود.
لفكه سورانی پيراهنی با آستين فراخ و بلند و زبا ها ی مثلث شكل در انتهای آستين است كه زبانه های آستين آن را دور مچ يا بازو میپيچند.
شال که به آن پشتون يا پشتينه نيز میگويند، پارچهای است تقريباً به طول 3 تا10 متر كه بر روی لباس در ناحيه كمر بسته می شود.
دستار يا كلاغه را دشلمه، مندلی، رشتی، سروين وسربند نيز می گويند و مردان به جای كلاه از آن استفاده می کنند.
فرنجی(feraji) يا فره جی كه ويژه مردان ناحيه اورامانات است و از نمد ساخته و آماده می شود.
كله بال(kowlabal) به معنی لباس آستين كوتاه است و نوعی از نمد پوششی است كه در مناطق عشاير نشين كاربرد دارد.
پيش از ورود پارچه، كفشهای خارجی و ساير محصولات داخلی به استان كردستان، بيش تر پارچهها و نيز پایافزار مورد نياز توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشد. از نظر بافت پارچه، منطقه سقز و از نظر ساخت پایافزار گيوه يا كلاش(kelas) و كالی اورامانات و آبادیهای پيرامون كوهستان شاهو مانند هجيج، نودشه و آبادیهای نوسود شهرستان پاوه چون ميريه، خانهدره، مژگان، مزوی و وزلی از عمدهترين نواحی بافت و صدور پارچه و پایافزار در استان به شمار میروند. جولايی و بافت پارچه و انواع منسوجات مانند: بوزو، برمال، جاجم، بره، پوشمين، موج، جوراب، دست كش، زنگال و كلاه به عنوان حرفه يا كار جنبی، بخشی از آبادی نشينان مناطق مختلف كردستان به شمار می رود
( آنالیز هلپه رکی کردی
( آنالیز هلپه رکی کردی "رقص کردی")
رقص یا پایکوبی که در کردستان (( هلپه رکی )) معروف است از کهن ترین رقصها و حرکات موزون و دسته جمعی است . این حرکات در سه بخش انجام شده است
1. آتشکده ها و عقاید ایرانی
۲. در صف آرایش و لشکر کشیهای جنگ
۳.در شادیها و کارهای کشاورزی
بخش اول :حرکاتی موزون با ریتمی ملایم همراه با خواندن آهنگهایی انجام می شده است .
مولودی های مخصوص و اشعاری در وصف طبیعت و پرستش ایزدان در این هه لپه رکی بکاررفته است
بخش دوم : حرکاتی موزون و زنجیری شکل با رقص تند همراه با حرکاتی
جهنده در پیشروی و حرکت لشکرها و برای جشنهای جنگی انجام می شده است این حرکات جنبه ورزشی داشته و برای اینکه نیروی جنگی خسته نشود به این صورت حرکات را از نقطه ای به نقطه
دیگر آغاز می کردنند و بیشتر جنبه تقویت کننده روحیه سربازان را داشت .
بخش سوم : مربوط به جامعه مدنی و بخصوص دسته کشاورزان بود و هنگام کار کردن بر روی مزارع انجام می شد.در آن زمان نیروهای کاری دسته جمعی بود و برای سهولت کار به صورت
ریتمیک و با حرکاتی موزون کار را انجام می دادند و برای هر کاری حرکات و مولودیهای
مخصوص داشتند :هنگام بذر پاشی - شخم زدن - یا درو - خرمن کوبیدن و . . .
به مرور زمان این حرکات تبدیل به یک شاخه فرهنگی شدند که بیشتر آن در مناطق کرد نشین باقی مانده است . با ورود فرهنگهای دیگر به ایران و تآثیر آنها بر روی فرهنگ ایران باعث شد
این حرکات موزون و (هه لپه رکی)فقط در کردستان باقی بماند . کردها که از ملت بسیار کهن آریایی
بودند و تحت هیچ شرایطی حاضر به تغییر فرهنگ خود نشدند و تا جایی هم فرهنگهای
دیگر را در قالب فرهنگ خودشان می پذیرفتند با وجود اینکه کردستان از لحاض تاریخی
همیشه زیر دست و سکوب شده بود بازهم صاحب حضور خود شده است
و فقط (هه لپه رکی) در کردستان ماندگار و انجام میشود
Myid :dosty_basafa